آقای قدرت ا... ایزدی یک چهره شناخته شده در زمینه بازیگری طنز در ایران و مخصوصا شهر اصفهان هستند. بنابراین تصمیم گرفتیم که با این چهره دوست داشتنی مصاحبه کوتاهی داشته باشیم. آقای ایزدی نیز با وجود مشغله زیادی که داشتند و مجبور بودند جهت بازی در یک مجموعه تلویزیونی به تهران بروند، دعوت ما را پذیرفتند و با کمال بردباری در این مصاحبه شرکت کردند. در ادامه، خلاصه گفتگوی انجام شده با این بازیگر توانا آورده شده است.
![]()
گفتگو از احسان عالیخانی
- لطفا خودتان را معرفی کنید؟
بنده قدرت الله ایزدی هستم. 55 سال دارم و در سال 1358 ازدواج نموده ام. دارای 2 پسر هستم که هر دو ازدواج کرده اند و 2 دختر نیز دارم که یکی از آنها ازدواج نموده و دیگری دانشجو است.
- فرزندان و همسرتان به چه کاری مشغولند؟
یکی از پسرانم در زمینه موسیقی فیلم فعالیت می کند و پسر دیگرم کار تصویربرداری انجام می دهد. همسرم نیز خانه دار است.
- غیر از بازیگری شغل دیگری نیز داشته اید؟
بله، بنده بازنشته آموزش و پرورش هستم. در ابتدا آموزگار اول ابتدایی بودم و پس از چند سال به عنوان معاون مدرسه انتخاب شدم. الآن هم 4 سال است که بازنشسته شده ام.
- با دانش آموزان مشکلی نداشتید؟
زمانی که آموزگار بودم، مشکل خاصی نداشتم و حتی با حرکات نمایشی به بچه ها درس می دادم که همین امر باعث می شد دانش آموزان با نمرات بالا قبول شوند. ولی بعد از اینکه معاون مدرسه شدم، در ابتدا با توجه به اینکه بازیگر طنز بودم جهت کنترل بچه ها مشکل داشتم. ولی بعد از مدتی مجبور شدم با کمی بداخلاقی دانش آموزان را کنترل کنم.
- از چه سالی وارد عرصه بازیگری شدید؟
بنده از زمان بچگی عاشق بازیگری بودم. ولی به دلیل قد کوتاهم کسی به من بها نمی داد. موقعی که در دبیرستان درس می خواندم، پدرم 5 ریال برای ناهار به من می داد که به جای خوردن ناهار به سینما مهر (تالار اندیشه فعلی) می رفتم و فیلم تماشا می کردم.
سال 1364 بود که با موتور سیکلت از دروازه شیراز عبور می کردم. متوجه شدم که جمعیتی کنار یک کیوسک تلفن جمع شده و فیلمبرداری می کنند. من هم به آن جا رفتم. یک کارگردان بود که یک نفر آرتیست را داخل کیوسک گذاشته بود و مردم یکی یکی جهت تست می آمدند. نفرات باید درب کیوسک را می زدند و به نفر آرتیست می گفتند: آقا زود باشید، ما منتظریم!
من هم در بین جمعیت جلو رفتم و با اصرار گفتم می خواهم تست بدهم. بالاخره، نوبت من رسید. درب کیوسک را زدم و گفتم آقا زود باشید، ما منتظریم. نفر داخل کیوسک اعتنایی نکرد. من هم یقه طرف را گرفتم و گفتم اگر مردی بیا بیرون! که این کار من باعث خنده افراد حاضر شد. البته شخص داخل کیوسک از این حرکت کمی ناراحت شد، ولی کارگردان از این جسارت من خوشش آمد و گفت: تو قبلاً کار کردی؟ گفتم: خیر. به من گفت: فردا صبح بیا صدا و سیما که آن زمان واقع در پل فلزی بود. فردا صبح به صدا و سیما مراجعه کردم و توسط آن کارگردان (آقای شهریار کرمی) در فیلم "مجمع الشعرا"در نقش یک پیرمرد به بازی گرفته شدم و این شروع کار هنری بنده بود. جا دارد که از همین جا از آقای شهریار کرمی تشکر ویژه نمایم.
- شخصیت "رشید"از کجا گرفته شده است؟
این اسم انتخاب خودم بود. چون قدم کوتاه بود تصمیم گرفتم اسمی را انتخاب نمایم که باعث خنده مردم شود و به همین دلیل نام "رشید"را انتخاب کردم.
- نقش خانواده در موفقیت شما چقدر بوده است؟
پدرم عاشق شاد کردن مردم بود. همیشه مرا در این کار تشویق می کرد. ولی مشوق اصلی من همسرم بود. ایشان در این راه سختی های زیادی را تحمل کردند، ولی همیشه یار و یاور من بودند و با وجود مشکلات فراوان همیشه به من پشتگرمی می دادند. بنده همیشه سپاسگزار همسرم هستم.
![]()
- چند اثر در کارنامه هنری خود دارید؟
حدود هشت اثر تئاتر و حدود 40 اثر سینمایی.
- از نظر شما ماندگارترین اثر شما کدام اثر بوده است؟
در فیلم های تلویزیونی، خواستگاری و در نمایش ها، رؤیای ژاپن و عروس نمایشگاه.
- چند اثر سینمایی خود را هم ذکر کنید؟
مثال: دنیای آینده – اتل متل توتوله (کار کودکان) – لوک خوش شانس که قرار است در آینده ای نزدیک اکران شود.
- اجرای خارج از کشور هم داشته اید؟
بله، در کشورهای بلژیک، دانمارک، آلمان، انگلستان، اتریش و ....
- بهترین بازیگران طنز ایران به نظر شما چه کسانی هستند؟
به نظر من همه بازیگران خوب و قابل احترام هستند. ولی بنده در زمینه ظنز به آقای اکبر عبدی و آقای علی صادقی بیشتر علاقه مندم.
- همه ی دیالوگ های شما از قبل تعیین شده است؟
خیر، خیلی وقت ها با توجه به جو نمایش، در سر صحنه فی البداهه نیز حرف هایی می زنیم تا باعث خنده بیشتر مردم شود.
- با برخورد مردم در کوچه و خیابان چه می کنید و چگونه کنار می آیید؟
من عاشق مردم هستم. وقتی می بینم که مردم می خندند، خدا را شکر می کنم. بنابراین اگر ناراحت هم باشم ولی کسی درخواست امضاء یا گرفتن عکس را بدهد درخواستش را رد نمی کنم. به نظر من همین امر باعث موفقیت من شده است.
- آیا کار طنز در ایران سخت است؟
بله، کلا کار طنز سخت است. ولی در بعضی از شهرها نیز سخت تر است. مثلاً در اصفهان سخت تر از تهران می باشد، چون مردم اصفهان ذاتاً طنزپرداز هستند.
- در حال حاضر چه مجموعه ای را کار می کنید؟
یک مجموعه به کارگردانی آقای سروش صحت می باشد که من در آن مجموعه نقش دایی جلال را دارم.
چند سؤال کوتاه:
- رنگ مورد علاقه ی شما چیست؟ زرد
- به چه ورزشی علاقه مندید؟ فوتبال – والیبال و بسکتبال
- تیم فوتبال مورد علاقه شما کدام است؟ تیم داخلی: سپاهان و تیم خارجی: بارسلون.
- به چه بازیگران سینمایی علاقه مندید؟ پرویز پرستویی و چارلی چاپلین.
- اگر بار دیگر به دنیا بیایید، چه شغلی را انتخاب می کنید؟ باز هم بازیگری (با خنده)
![]()
- در آخر اگر صحبتی دارید، بفرمایید؟
برای همه مردم آرزوی سلامتی و عاقبت به خیری را دارم. امیدوارم که در تمام مراحل زندگی موفق باشند و از همین جا دست همه آنها را می بوسم.